من اون دختر نیستم >
میدونم قرار بود تک پارتی باشه ولی نشد
__________
امشب تولدم بود انتظار داشتم بیایی و سوپرایزم کنی و مثل همیشه ساعت ۱۲ شب از خونه فرار کنی تا منو خوشحال کنی کل شب رو انتظار داشتم بیایی ولی نیومدی همیشه اولین نفر بودی که منو خوشحال میکردی و تولدم رو تبریک میگفتی دوست داشتی همیشه اول باشی کل شب با خیال تو گریه کردم صبح شد به حوصله تر از قبل بودم حاضر شدم رفتم مدرسه جنی و بقیه بهم تبریک گفتن سعی کردن منو بخندونند ولی من حتی یه لبخند ساده هم نزدم به تو و جسیکا که باهم میخندین نگا کردم خیلی ناراحت بودم امروز خواستم بلاخره باهات حرف بزنم بقیه که رفتن من اومدم سمتت بهت گفتم میشه حرف بزنیم تو با بی میلی قبول کردی رفتیم بالا پشت بوم کل راه رو بهم با اخم نگا میکردی همین منو بیشتر خورد میکرد رسیدیم گفتم ○کوک دلیل این رفتارت چیه هاااا ♡چه رفتاری ○همینکه بهم توجه نمیکنی انگار وجود ندارم چرا چرااا مگه من چیکار کردم ♡من ازت خوشم نمیاد ات بفهم تو خیلی زیادی تکراری شدی من فقط برای تفریح با تو بودم ولی الان عشق واقعیم رو پیدا کردم ○یعنی چی کوک چرا چرا منو گول زدی هااا♡چون دلم خواست ○کوک من قلبم رو بهت هدیه کردم من بهت ععش ورزیدم من عاشقت بودم ♡من نبودم ○هق چرا آخه هق ها ♡ببین ات من ازت بدم میاد دیگ طرف من نیا مم جسیکا رو بیشتر دوس دارم تا تو ○اما ...
تو بدون حرفی رفتی حالم بد بود دلم میخواست داد بزنم بگم جئون جونگ کوک خیلی بدی ولی نمیتونستم اععع چرا چرا حدود یک ماه گذشت تو بیشتر با جسیکا بودی تو این یک ماه مامانم زنگ زد و گفت که میخوام برای ادامه تحصیل به آمریکا برم تا پیش اون باشم هرچی نباشه خانوادم پولدارن منم بلافاصله قبول کردم فردا پرواز داشتم بهت از دور نگا میکردم و حصرت میخوردم که نمیتونم جای جسیکا باشم یک روز گذشت حالا فقط چند ساعت تا پرواز مونده بود به امید اینکه برای آخرین بار میایی منتظرت بودم ولی نیومدی خواستم خودم بیام جنی گفت نیام ولی گوش ندادم اومدم دیدم پیش جسیکا نشستی صدات میومد ○جسیکا من عاشقتم میشه منو به عنوان دوست پسرت قبول کنی و با تائید جسیکا بوسیدیش قلبم درد میکرد حالم بد بود فوری از اونجا دور شدم جنی بهم گفت که نباید میومدم نزدیک پروازم بود با همه خداحافظی کردم گریه نکردم چون اشکی نداشتم همش برای تو ریخته شده بود هواپیما حرکت کرد من رفتم ...
حالا فهمیدم هرچی هم که باشم بازم من اون دختر نیستم من اون نیسم هرگز نمیتونم کسی مثل اون باشم تا عاشقم باشی متاسفم که برات کافی نبودم ...دست دارم و ازت متنفرم ... برای اخرین بار خداحافظ جئون جونگ کوک....
پایان
_________
ببخشید اگه بد بود کلا از چیزای غمگین خوشم میاد 😅
__________
امشب تولدم بود انتظار داشتم بیایی و سوپرایزم کنی و مثل همیشه ساعت ۱۲ شب از خونه فرار کنی تا منو خوشحال کنی کل شب رو انتظار داشتم بیایی ولی نیومدی همیشه اولین نفر بودی که منو خوشحال میکردی و تولدم رو تبریک میگفتی دوست داشتی همیشه اول باشی کل شب با خیال تو گریه کردم صبح شد به حوصله تر از قبل بودم حاضر شدم رفتم مدرسه جنی و بقیه بهم تبریک گفتن سعی کردن منو بخندونند ولی من حتی یه لبخند ساده هم نزدم به تو و جسیکا که باهم میخندین نگا کردم خیلی ناراحت بودم امروز خواستم بلاخره باهات حرف بزنم بقیه که رفتن من اومدم سمتت بهت گفتم میشه حرف بزنیم تو با بی میلی قبول کردی رفتیم بالا پشت بوم کل راه رو بهم با اخم نگا میکردی همین منو بیشتر خورد میکرد رسیدیم گفتم ○کوک دلیل این رفتارت چیه هاااا ♡چه رفتاری ○همینکه بهم توجه نمیکنی انگار وجود ندارم چرا چرااا مگه من چیکار کردم ♡من ازت خوشم نمیاد ات بفهم تو خیلی زیادی تکراری شدی من فقط برای تفریح با تو بودم ولی الان عشق واقعیم رو پیدا کردم ○یعنی چی کوک چرا چرا منو گول زدی هااا♡چون دلم خواست ○کوک من قلبم رو بهت هدیه کردم من بهت ععش ورزیدم من عاشقت بودم ♡من نبودم ○هق چرا آخه هق ها ♡ببین ات من ازت بدم میاد دیگ طرف من نیا مم جسیکا رو بیشتر دوس دارم تا تو ○اما ...
تو بدون حرفی رفتی حالم بد بود دلم میخواست داد بزنم بگم جئون جونگ کوک خیلی بدی ولی نمیتونستم اععع چرا چرا حدود یک ماه گذشت تو بیشتر با جسیکا بودی تو این یک ماه مامانم زنگ زد و گفت که میخوام برای ادامه تحصیل به آمریکا برم تا پیش اون باشم هرچی نباشه خانوادم پولدارن منم بلافاصله قبول کردم فردا پرواز داشتم بهت از دور نگا میکردم و حصرت میخوردم که نمیتونم جای جسیکا باشم یک روز گذشت حالا فقط چند ساعت تا پرواز مونده بود به امید اینکه برای آخرین بار میایی منتظرت بودم ولی نیومدی خواستم خودم بیام جنی گفت نیام ولی گوش ندادم اومدم دیدم پیش جسیکا نشستی صدات میومد ○جسیکا من عاشقتم میشه منو به عنوان دوست پسرت قبول کنی و با تائید جسیکا بوسیدیش قلبم درد میکرد حالم بد بود فوری از اونجا دور شدم جنی بهم گفت که نباید میومدم نزدیک پروازم بود با همه خداحافظی کردم گریه نکردم چون اشکی نداشتم همش برای تو ریخته شده بود هواپیما حرکت کرد من رفتم ...
حالا فهمیدم هرچی هم که باشم بازم من اون دختر نیستم من اون نیسم هرگز نمیتونم کسی مثل اون باشم تا عاشقم باشی متاسفم که برات کافی نبودم ...دست دارم و ازت متنفرم ... برای اخرین بار خداحافظ جئون جونگ کوک....
پایان
_________
ببخشید اگه بد بود کلا از چیزای غمگین خوشم میاد 😅
۲۴.۰k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.